خروج آمریکا از سوریه و برداشت های متفاوت (۱)
ز ساعتی که امریکا برای خروج از سوریه اعلام موضع کرده، تحلیلها و دیدگاههای مختلفی در این مورد منتشر شده و هر کسی از ظن خود شد یار من، در این مورد به قلمفرسایی پرداخته و باور و برداشت خود را عرضه کردهاند. اما تقریبا همه بر یک باور و اعتقاد استوار هستند که برنامه خروج امریکا از سوریه، اعلام رسمی شکست راهبرد این کشور در قبال سوریه و هر آنچه در این کشور، روی داده بوده و ترامپ در نهایت با زبان بیزبانی و ضمن اعلام خروج ارتش ایالات متحده، به آن رسمیت بخشیده است. امریکاییها خود به وجود آورده داعش بودند، خودشان گروهکهای تروریستی فعال و حاضر در سوریه را تشکیل داده، هدایت کرده و در مواقعی هم که نافرمانی کردند، مورد حمله قرار داده و حالا هم که ارتش سوریه با کمک نیروهای متحد بر بخش بزرگی از خاک خود کنترل یافته، تصمیم به خروج از این کشور گرفته است.
🔸پیش از اینکه وارد مبحث اصلی شوم، ضرورت دارد چند نکته را شاید برای اولین بار اینجا اعلام کنم. داعش که با حمایت امریکاییها برای سرنگونی دولت مرکزی عراق و سوریه شکل گرفت، بدون حضور امریکاییها هم قابلیت شکست را داشت کما اینکه در بخش بزرگی از خاک سوریه و همچنین عراق این ارتش این کشورها با کمک مستشاری و نظامی متحدین بودند که شکست خوردند. ما (بهعنوان ایران) همان ابتدا هم اگر میخواستیم داعش را در سوریه جمع کنیم، به سادگی میتوانستیم این مهم را انجام دهیم. کافی بود در انبارهای سلاح را باز کرده و با گسیل ۱۰۰ هزار نیروی رزمی و مشارکت موثر بالگردها و نیروی هوایی ارتش کلک این تروریستها را بکنیم. اما در تهران یک باور عمیق وجود داشت که این رفتار باعث خواهد شد که کسی به میزان خطرات تروریستهای تکفیری برای جهان و ملتفت نشده و به سادگی از کنار آن عبور کنند.
🔸ما (بهعنوان یک روزنامهنگار) همان روزهایی که داعش موصل را اشغال کرد و به دروازههای بغداد رسید و از سوی دیگر شهر تاریخی تدمر را تصرف کرد، خوشحال بودیم و این رویداد را یک نعمت برای کشور میدانستیم، چرا که حالا همه میتوانستند خطر عینی یک گروه تروریستی تکفیری با اندیشههای وهابیت را به عینه مشاهده کنند و ببینند که خروجی وهابیت و سلفیت وهابی چیست؟ آنچه داعش در عراق و سوریه انجام داد غیر قابل وصف است، اما ما توانستیم اعلام کنیم که اسلام سنی میانهرو و معتدل و اسلام سیاسی شیعی کاملا با این رفتارها دشمن بوده و در مقابل آن میایستند. در تهران از همان ابتدا هم تصمیم بر آن شد که باید بخشی از هزینههای سرکوب داعش را کسانی که آن را تشکیل داده و حمایت کردهاند، بپردازند. اینکه چگونه این اتفاق روی داد، خود مبحث جداگانهای را میطلبد.
🔸یک بار هم نوشتم که امریکاییها ناچار به ورود به نبرد با تروریستهای داعشی شدند. اروپاییها باید تیغ داعش را زیر گلوی خود احساس میکردند، اگر غیر از این بود حاضر به مشارکت در جنگ با داعش نمیشدند کما اینکه در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ در برخی از نشستهای امنیتی میگفتند که این موضوع مشکل داخلی عراق و سوریه است و هیچ ارتباطی به ما ندارد!! یارگیری داعش از میان شهروندان ۸۵ کشور جهان و اقدامات تروریستی این گروهک در مناطق مختلف دنیا همه این کشورها را دچار ترس عمیقی کرد تا مقامات امنیتی آنها هروله کنان به تهران، بغداد و دمشق رفته و خواستار اطلاعاتی در مورد شهروندانشان شوند. شاید اگر فرانسه را در این مورد مثال بزنم، بیراهه نرفته باشم. به هر حال باید بخشی از داعش را حامیانش نابود میکردند و هزینه مالی و جانی آن را هم میدادند، کما ارتش ترکیه هم ضربشصت لازم را در نهایت از داعش دریافت کرد.
🔸حضور امریکاییها در جنگ با داعش، از همان ابتدا هم در قالب یک راهبرد آیندهنگرانه نبود، مشخص بود که امریکاییها اهدف نهایی و تعیینشدهای به این منظور ندارند و نمیتوانند آن را منسجم کنند. در واقع هدف امریکاییها از ورود به سوریه به زعم خودشان این بود که رهبری مبارزه با داعش را بر عهده بگیرند و این ترتیب مانع از راهبری ایران و بعدها روسیه در این مساله شوند. اما از آنجایی که دیگر سران کاخ سفید تعیینکننده سیاستهای جهانی نبودند نه در عراق موفق به اعمال این رهبری شدند و نه در سوریه چنین توانی را داشتند. در اولی زیر سایه حضور فعال حشدالشعبی ناچار به همکاری با داعش در برخی مناطق شدند و یک بام و دو هوا بازی کردند، در دومی نیز بهعنوان یک کشور اشغالگر حضور رسمیتی نداشت و حتی با تروریستهایی متحد شد که عموما شهرت خوبی نداشتند و سابقه بسیار بدی در حوزه عملکردی داشتند.
با تشکر از K.J ادمین کانال اخبار سوریه
🇮🇷 @bavarnews