باورنیوز

باورنیوز اولین رسانه الکترونیکی دانشگاهی برای تمام فصل ها و نسل ها

باورنیوز

باورنیوز اولین رسانه الکترونیکی دانشگاهی برای تمام فصل ها و نسل ها

مجله دانشگاهی باور نیوز
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۸ اسفند ۹۷، ۰۹:۵۰ - mr point
    :)
حجاریان معتقد بود جنبش دانشجویی یعنی حرف مفت

رئیس سازمان بسیج دانشجویی با بیان اینکه اصلاح‌طلبان به جنبش دانشجویی بعنوان بازوی اجرایی نگاه می‌کردند، گفت: در دوران سازندگی و اصلاحات، مسیر آرمانگرایانه جریان دانشجویی به انحراف کشیده شد. ا گذشت 60 سال از آن روزها، هنوز جنبش دانشجویی، اولین و مهمترین وظیفه خود را مقابله با استکبار و مبارزه با سیاست‌های استعمارگرانه قدرتهای بزرگ ازجمله آمریکا می‌داند.

گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، به مناسبت این روز، گفتگویی تفصیلی با محمدودود حیدری رییس سازمان بسیج دانشجویی کشور انجام داده که متن آن را در زیر می خوانید.

حیدری در ابتدای این مصاحبه در جواب این سؤال که موضع دانشجویان سال 32 چه بود که در تاریخ ماندگار شد، گفت: جریان دانشجویی کشور از دهه 20 مفهوم پیدا کرد. در واقع اولین اتفاق دانشجویی را که بشود جنبش دانشجویی آنهم به معنای حساس شدن بدنه فعال دانشجویان در مواجهه با حوادث و اتفاقات گذاشت، به قبل از دهه 20 برمی‌گردد.

زمانی که محمدرضا پهلوی ولیعهد رضاشاه بود و بازدیدی را از دانشگاه تهران در دهه 20 داشت، در اعتراض به این بازدید تعدادی از دانشجویان تجمع و تحصن می‌کنند. در ظاهر نیز یک نفر از دانشجویان کشته می‌شود. منتها این موضوع در صفحات تاریخ گم است.

شاید بشود اولین جرقه جنبش دانشجویی را از این واقعه دانست اما آنچه به حرکت دانشجویان در راستای آرمان‌های مشهور است، به دهه 20 برمی‌گردد که ما شاهد شکل‌گیری جریان دانشجویی با نگاه کمونیستی،‌مارکسیستی زیر پرچم حزب توده هستیم.

در آن ایام به دلیل استبدادی که در سطح کشور حاکم بود و اینکه استبداد داخلی پشتیبانی استکبار خارجی را به همراه داشت، تنها مجموعه‌ای که برای مقابله با این استبداد وجود داشت همین جریانات چپ بودند که در دانشگاه‌ها فعالیت می‌کردند.

از این منظر جریان دانشجویی آن سال‌ها با محور نگاه چپ توده‌ای شکل گرفته بود. دلیل این موضوع این است که جریانات ارزشی و اسلامی در آن روزها کمتر برای حضور در مراکز روشنفکری و دانشگاه‌ها (گرچه بارقه‌های اولیه تشکیل تشکل‌های اسلامی در دانشگاه‌ها به دهه 20 برمی‌گردد) رغبت پیدا می‌کردند.

* جریان دانشجویی ایران سابقه 70 ساله دارد

جریان دانشجویی ما به لحاظ سابقه در دنیا قابل طرح است هم به دلیل سابقه و هم به دلیل تداوم. جریان دانشجویی که ما در کشورمان با آن روبرو هستیم از 70 سال پیش افت و خیزهای فراوانی داشته است اما هیچ گاه تعطیل نشده است. شاید کمتری کشوری را بتوانیم پیدا کنیم که این ویژگی‌ها در آن پیدا شود.

فارس: یعنی شما معتقدید جنبش دانشجویی ما قبل از 16 آذر به جریان افتاده بود؟

حیدری: جریان دانشجویی ما از دهه 20 شروع شده بود منتها در دهه 30 با توجه به اتفاقات مهمی که در کشور ما رخ داده بود، خصوصا حوادث مربوط به مصدق نقش جریان دانشجویی پررنگ‌تر می‌شود. همچنین در آن دوران پشتیبانی استکبار خارجی که نمود آن در آمریکا بود از رژیم پهلوی پررنگ‌تر شده بود.

* 16 آذر 32 نماد جنایت استکبار خارجی و آمریکاست

شاه بیتی که به فراموشی سپرده شده است این است که 16 آذر 32 نماد جنایت استکبار خارجی و آمریکاست. ما شاهدیم که در اوایل جریان دانشجویی، این جنبش ماهیتی ضد استکباری دارد حتی دهه اول بعد از انقلاب نیز این ماهیت اصلی جریان دانشجویی، به عنوان یک جریان ضد استکباری و ضد استبدادی مطرح بود.

منتها در دو دهه اخیر شاهد برگرداندن و قلب ماهیت جریان دانشجویی هستیم. یعنی 16 آذر که برای ما نماد مبارزه با استکبار خارجی و اسبتداد داخلی بوده است بعد از دهه 70 می‌خواهد تبدیل به یک حرکت ضد انقلاب اسلامی شود. آنهم توسط دگراندیشان.

البته این گروه اقلیت تاحد زیادی موفق بودند. اگر از برخی دانشجویان امروز درباره 16 آذر سؤال کنید، ممکن است آنان این روز را نماد حرکت ضد حاکمیتی بدانند. این تعریفی است که در 20 سال گذشته و بعد از جنگ، دگراندیشان بیان می‌کردند تا دانشجویان را مقابل نظام اسلامی قرار دهند.

بعضی از افراد ماهیت جریان دانشجویی را یک جریان ساختار شکن و مخالف حاکمیت تعریف می‌کند حال هر حاکمیتی می‌خواهد باشد. این جفایی است که به ماهیت جریان دانشجویی می‌کند والا 16 آذر یک حرکت ضد استکباری است.

* انقلاب 57 آرمان دانشجویی سال 32 را محقق کرد

استبداد داخلی با انقلاب 57 سرنگون و دست استکبار خارجی از ایران کوتاه شد و در حقیقت انقلاب 57 آرمان دانشجویی سال 32 را محقق کرد.

فارس: شما معتقدید آن چه دانشجویان در سال 57 می‌خواستند با انقلاب 57 محقق شد؟

حیدری: دقیقا همین است. چرا که آرمان دانشجویی سرنگونی استبداد داخلی و مقابله بیشتر با استکبار خارجی بود. به همین خاطر مشاهده می‌کنیم دانشجویان نقش موثری در وقوع انقلاب داشتند گرچه نقش اصلی را نداشتند اما توانستند نقش روشنگری خود را به خوبی ایفا کنند.

فارس: البته ما نزدیک جریان دانشجویی را به روحانیت نیز مشاهده می‌کنیم.

حیدری: صد در صد. جریان دانشجویی ما با روحانیت نزدیکی خاصی داشته است. یکی از نمونه‌های جدی همراهی دانشجویان با انقلاب ارتباط دانشجویان با روحانیت و نگاه آنان به اسلام فقاهتی بود. گرچه در دهه 50 بارقه‌های اولیه سازمان مجاهدین خلق (منافقین) توسط عده‌ای از دانشجویان زده شد که بعدها منحرف شد اما بدنه عمومی که به عنوان جنبش دانشجویی خطاب می‌شدند همراه روحانیت و به اسلام فقاهتی معتقد بودند. همچنین روحیه استکبارستیزی که دانشجویان داشتند باعث فتح لانه جاسوسی و اخراج سفیران استکبار خارجی شد.

فارس: صحبت از تسخیر سفارت آمریکا کردید. از همین‌جا وارد بحث آرمان‌گرایی جنبش دانشجویی شویم. از اینکه این ویژگی چه رابطه‌ای می‌تواند با واقع‌بینی داشته باشد به طوری که دیگر اقداماتی مانند تسخیر سفارت انگلیس به وجود نیاید؟

حیدری: ما باید بدانیم که جوان پرشور، پرحرارت، انقلابی است و به دنبال اصلاح امور در زمان کوتاه مدت است و آرمان‌‌گراست و محافظه‌کار نیست.

البته این مولفه‌ها را ما در شخص اول انقلاب که حضرت امام(ره) نیز بودند مشاهده می‌کنیم. آن آرمان‌گرایی دانشجو این را می‌طلبد که فاصله‌های طولانی در زمان‌های کوتاه طی کند و ما مشاهده می‌کنیم که فتح لانه جاسوسی چند ماه بعد از وقوع انقلاب اسلامی رخ می‌دهد و بنده معتقدم اگر تسخیر لانه جاسوسی در آن زمان اتفاق نمی‌افتاد، در دیگر زمان‌ها وقوع‌ آن سخت می‌شد.

اگر اخراج سفیران استکبار جهانی که نمود آن آمریکاست در 13 آبان 58 اتفاق نمی‌افتاد مسلما در سنوات دیگر کار سخت و یا شاید غیرممکن می‌شد.

شما این اتفاق را با قضیه تسخیر سفارت انگلیس مقایسه کردید بنده عرض می‌کنم که مقام معظم رهبری از جوان دانشجو با عنوان افسر جوان جنگ نرم یاد می‌کند بدین معنی که در جنگ سرد افسر جوان، فرمانده‌ای است که در صحنه عملیات در حال ایفای نقش است. تصمیم می‌گیرد و عمل می‌کند و مسلما وی در صحنه عملیات می‌تواند اشتباه نیز بکند. حال هیچ فرمانده لایقی که از پشت جبهه در حال کنترل عملیات است افسر جوان جنگ را که بر اساس اقتضائات تصمیم گرفته و عمل کرده، در صحنه جنگ محاکمه نمی‌کند. در صحنه جنگ نرم قضیه همین است البته این افسران جوان باید بصیرت داشته باشند و اگر به فرض اقدام آنان به خطا رفت جا برای تخطئه کامل جریان دانشجویی وجود ندارد.

وقتی دانشجویان به عنوان یک نوستالژی قدیمی به تسخیر سفارت آمریکا نگاه می‌کنند، نمود استکبار خارجی امروز را در بعضی شئون در کشور انگلیس می‌بینند و دست به تسخیر آن می‌زنند. حال ما مشاهده کردیم که اگر دانشجویان در یک موضوعی یک خطایی مرتکب شوند مقام معظم رهبری در همان روز و همان ساعت با آنان برخورد نمی‌کند چرا که مانند یک فرمانده پشت صحنه هستند و جریان دانشجویی به عنوان افسر جوان جنگ نرم و بعد از گذشت چند ماه مقام معظم رهبری تذکر می‌دهند که آن واقعه در مسیر درستی طی نشد اما کل جمعیت را تخطئه نمی‌کند.

فارس: سؤال اینجاست که دانشجوی چگونه می‌تواند بین آرمانگرایی با واقعه‌گرایی رابطه برقرار کند.

حیدری: آنچه که در منظومه فکری امام و رهبری برای جریان دانشجویی طراحی شده این است که جوان انقلابی ما باید بفهمد و عمل کند. با توجه به منظومه فکری که دانشجو دارد فرمان‌پذیر به صورت آئین‌نامه و بخشنامه‌ای نیست. امام و رهبری نیز چنین برخوردی را با دانشجو نداشتند. آنان نگاهشان به دانشجو این بوده که این قشر باید به یک سطح معرفتی برسند تا بتوانند موضوعات را در گفتمان انقلاب اسلامی تشخیص و بر مبنای آن عمل کنند.

ما شاهدیم که امام به دانشجویان دستور تسخیر سفارت آمریکا را ندادند بلکه خود دانشجویان به این جمع‌بندی رسیدند که بعد امام نیز آن را انقلاب دوم نامید.

مقام معظم رهبری همین گونه عمل می‌کند و نگاه فرمانده- سربازی را به دانشجویان ندارد بلکه رابطه، رابطه ولی و بسیجی است البته جریان دگر اندیش تلاش می‌کند که فضا را به سمتی ببرند تا ماهیت اصلی جریان دانشجویی به خطا برود. اینکه امروز در فضای مجازی و در راهبری‌هایی که در خارج از کشور انجام می‌شود اینگونه تعبیر می‌کند که اصالتا دانشجو ماهیت ضد حاکمیتی دارد، به دنبال آن هستند که جریان دانشجویی را به عنوان یک جریان اعتراضی به هر آنچه حاکمیت است معرفی کند.

دلیل اشتباه بودن این مسیر این است که آرمان‌های جریان دانشجویی با وقوع انقلاب اسلامی تبلور پیدا کرده است پس چه ضرورتی وجود دارد که جریان دانشجویی ما به یک جریان صرفا اعتراضی ضد حکومتی تبدیل شود. چرا که اگر انقلاب 57 مستقر نمی‌شد اعتراض دانشجویی ادامه پیدا می‌کرد.

وقتی اصول و آرمان‌های دانشجویی در قالب انقلاب اسلامی مستقر می‌شود دیگر تداوم جریان دانشجویی می‌تواند در دو بخش باشد که بخش اول آن با انقلاب وقوع پیدا کرد و بخش دوم آن نیز در شرف وقوع است.

وقتی دانشجوی ما می‌بیند که آرمان‌هایش با وقوع انقلاب اسلامی متبلور شده است اول باید کمک کند و دوم باید مانند یک مرکز دیده‌بانی و رصد قوی حرکات حکومت را اصلاح کند. بخش اول در دهه 60 اتفاق افتاد و شاهدیم که بزرگترین فرماندهان جنگ از دانشگاه بیرون آمدند و بخش دوم نیز که آن را تعبیر به جریان اصلاحی می‌کنم وظیفه دارد حاکمیت را با شاخص انقلاب اسلامی بسنجد و برای اصلاح آن فریاد بزند.

فارس: خود دانشجویان چگونه باید جریان دانشجویی را از یک جریان اعتراضی به اصلاحی تبدیل کند؟ همچنین در کنار آن نقشی که دولت ها خصوصا بعد از جنگ تحمیلی در کمک به این جریان داشتند، چگونه بوده است؟

حیدری: ما باید بین نظام اسلامی دولت اسلامی تفکیک قائل شویم تعابیری که بنده به کار بردم در مورد نظام اسلامی است که مبانی آن را امام خمینی گذاشتند و تداوم آن نیز با مقام معظم رهبری بوده است.

نوع نگاه این نظام به جنبش دانشجویی مشخص است. امام (ره) وقتی فرمان تشکیل بسیج دانشجویی را می‌دهد آرمان این جوانان را تشکیل حکومت اسلامی می‌داند. مقام معظم رهبری نیز هیچ محدوده‌ای را برای جنبش دانشجویی در نظر نمی‌گیرد اما در دولت‌ها شاهد هستیم چنین دیدی وجود ندارد. مسلما در دوران سازندگی به یک شکل و در دوران اصلاحات به شکل دیگر به جنبش دانشجویی جفا شد.

* در دوران سازندگی مناسبات امنیتی در فضای دانشگاه حاکم شد

در دوران سازندگی به دانشجو به عنوان یک جوان معترضی که میخواهد در مناسبات دولت اختلال ایجاد کند، نگاه می‌شد.

محدودیت‌های زیادی در صف دانشگاه‌ها وجود داشت و پایه غلط، نگاه غلط به جریان دانشجویی در دوران سازندگی گذاشته شد. در حالی که با تغییر نگاه می‌شد محل شکوفایی جریان دانشجویی در سازندگی باشد. به جای اینکه دولت سازندگی جنبش دانشجویی را فرصت بداند یک تهدید جدی تلقی می‌کرد و تداوم این موضوع در دوران اصلاحات به بهره‌گیری و بهره‌کشی و برده‌داری از جنبش دانشجویی ختم می‌شد.

احزاب بیرون از دانشگاه برای رسیدن به مقاصدشان و اهداف حزبی و جناحی‌شان، جنبش دانشجویی را تا سطح زیادی به خدمت گرفتند.

* برده‌داری جنبش دانشجویی در دوران اصلاحات

بنده معتقدم در دوران اصلاحات دومین ضربه‌ای که به جریان دانشجویی کشور زده شد، همین برده‌داری از جنبش دانشجویی توسط اصلاح طلبان بود که باعث سرخوردگی دانشجویان بسیاری شد.

خط اصلی جریان دانشجویی از همان دهه 20 تا اکنون هیچ‌گاه نخشکیده است. در دهه 70 و 80 نیز این جریان اصیل دانشجویی باقی مانده و به دنبال بازگرداندن آب رفته به جوی و بومی سازی جریان دانشجویی بودند.

این تقابل بین بخش اصیل و بخشی که از آن بهره‌کشی شد، در دهه 70 به اوج خود رسید. در دوران سازندگی اصلاحات تقابل این دو نگاه وجود داشت. نگاهی که دولت محور بود و می‌خواست از بیرون دانشگاه برای دانشجو تعیین تکلیف کند و دانشجوی را در راستای مناسبات حزبی خود به کار گیرد.

یک نگاه نیز نگاه نظام محور بود که به دنبال تبیین نگاه نظام جمهوری اسلامی نسبت به جنبش دانشجویی بوده است. این نگاه در دهه 80 شکل بهتری گرفت.

فارس: ما در دوران اصلاحات شاهد اتفاقاتی از جمله 18 تیر هستیم و اینکه افرادی دفتر تحکیم وحدت را بازوی اجرای اصلاحات می‌دانستند. این نوع نگاه بر چه اساسی بود؟

حیدری: در دوران اصلاحات دولت خود را اپوزیسیون نظام می‌دانست دولتی که باید منویات و مناسبات نظام را پیگیری می‌کرد. دولت در عین اینکه نقش حاکمیتی داشت، می‌بایست به خواسته مردم رسیدگی کند و در ذیل نظام اسلامی عرض اندام کند درحالیکه ما شاهد بودیم نقش اپوزیسیون را ایفا می‌کرد.

رئیس جمهور وقت در آن زمان که آقای خاتمی بود به کرات از تعابیر «باید بشود» این را بیان می‌کردند در صورتی که خود دولت باید کارها را انجام می‌داد در حقیقت مجموعه مناسبات حاکم بر دولت در دوران اصلاحات، ایجاد شکاف بین بدنه دولت به عنوان یک بخش اپوزیسیون و حاکمیت نظام بود و برای تحقق این هدف می‌طلبید که بدنه اجتماعی را نیز با خود همراه کند.

این بدنه اجتماعی در سطح دانشگاه‌ها و در دفتر تحکیم وحدت تا حد زیادی همراه شد چرا که همین مجموعه دفتر تحکیم وحدت در دهه 50 و 60 انقلابی‌ترین و پرشورترین بچه‌های دانشگاه بودند.

در بین سال‌های 60 و 70 این دانشجویان در دسته چپ (در مقابل راست لیبرال) گنجانده می‌شدند. منتها بعد از جنگ و بعد از اختلافاتی که بعد از رحلت امام پیش آمد اولین سنگ بنای در بین جریان چپ و راست در مقوله مصداق ولایت فقیه پیش آمد و اولین سنگ بنای انحراف در جریان چپ در تقابل با گفتمان ولایت و نظام اسلامی شکل گرفت.

همان انرژی که دفتر تحکیم وحدت به درستی در دهه 60 در اختیار جریان چپ با پوسته انقلابی داشت، در دهه 70 نیز به خاطر ارتباطات حزبی و جناحی در خدمت همان جریان چپی قرار گرفت که با دهه 60 کاملا متفاوت شده بود. متاسفانه رأس جریان دفتر تحکیم وحدت که می‌فهمید مناسبات حزبی را بر مناسبات اصولی و اعتقادی حاکم ‌کرد و از مواضع انقلابی خود عدول کرد.

* علل انشعاب تشکل‌های دانشجویی

نتیجه آن شد که آن بخشی از بدنه که نسبت به این روند معترض بودند از دفتر تحکیم وحدت فاصله گرفته و انجمن‌های دیگری را تشکیل دادند. شاهد مثال این است که سران دفتر تحکیم وحدت در آن سالها در خلال دوران دانشجویی به دنبال نفود در حاکمیت بودند و مسئولیت‌های دولتی را بر عهده گرفتند.

* مسیر آرمانگرایانه جریان دانشجویی در دوران سازندگی و اصلاحات به انحراف کشیده شد

از اینکه بنده می‌گویم مهمترین ضربه در دوران دانشجویی در دوران اصلاحات زده شد به این جهت است که در این دوران مسیر آرمانگرایانه جریان دانشجویی به انحراف کشیده شد. جریان دانشجویی که بایستی منقد دولت از حیث اصلاح و تطبیق شاخصه‌های دولت با شاخص‌های گفتمان انقلاب می‌شد، یک جریان محافظه کار و حامی دولت شد و به نوعی توجیه‌گری را به جای مطالبه‌گری در پیش گرفت.

حتی در دوران حاکمیت اصولگرایی که احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور بود در بسیج دانشجویی این بحث مطرح بود که این تشکل نباید توجیه‌گر دولت شود چرا که ما ادعا داریم بسیج دانشجویی یک جریان اصیل دانشجویی است. بسیج دانشجویی در 8 سال گذشته هیچ پیمان اخوتی با مجموعه دولت نبسته بود البته از اینکه بعضی از شعارهایی که در دوران اصلاحات و سازندگی به حاشیه رفته بودند و جزو شعارهای انقلاب بودند دوباره مطرح شد، خوشحال بودند البته مطالبه‌گری خود را دنبال می‌کردند.

خصوصیت دیگری که جریان اصیل دانشجویی دارد این است که چون نگاهش به نظام مستقری است که منادی شعارها و آرمانهایش بوده تلاش کند نظام مستقر را حمایت کند که این حمایت هم در دوران سازندگی هم در دوران اصلاحات توسط بسیج دانشجویی وجود داشت.

در تجمعاتی که در صحنه دانشگاه‌ها برگزار می‌شود و همچنین حضور خاتمی در دانشگاه تهران بیشترین حرمت را نسبت به رئیس‌جمهور بچه‌های بسیج دانشجویی داشتند که در سال 82 که خاتمی مورد اهانت طیف علامه دفتر تحکیم وحدت قرار گرفت دانشجویان بسیجی بودند که علیرغم انتقادات جدی به خاتمی از خاتمی محافظت کردند.

فارس: ما شاهدیم که یکی از شعارهای دولت اصلاحات نشاط سیاسی بوده است حال ما این شعار را چگونه می‌توان با وقایعی چون 18 تیر پیوند دهیم؟

حیدری: اصلاح طلبان هیچ گاه به دنبال نشاط سیاسی نبودند بلکه به دنبال توسعه سیاسی غربی با شعار نشاط سیاسی بودند و الا نشاط سیاسی را نیز خود مقام معظم رهبری تاکید دارند.

*مهمترین فردی که منادی نشاط سیاسی در دانشگاه‌ها بوده است مقام معظم رهبری بود

مقام معظم رهبری می‌فرمایند دانشگاه‌ها باید نشاط سیاسی داشته باشد و قطعا مهمترین فردی که به این نشاط خدمت کرده‌اند خود مقام معظم رهبری بوده است.طرح موضوع کرسی‌های آزاداندیشی از طرف ایشان بوده است، طرح این موضوع که خدا لعنت کند دست‌هایی را که نمی‌خواهد بگذارد دانشجویان سیاسی باشند توسط ایشان مطرح شده است، عدالت طلبی دانشجویی از طرف ایشان مطرح شده است.

شما در هیچ کجای جهان پیدا نخواهید کرد که نفر اول کشور به دانشجویان بگوید درباره پاسخ‌گویی مسئولان برنامه ریزی کنند. اما اصلاح طلبان همیشه به دنبال توسعه سیاسی آنهم با مبانی غربی بوده‌اند آنهم تا جایی که با منافع خودشان متضاد نباشد.

*امنیتی‌ترین آدم‌های بعد از انقلاب متفکرین اصلاح طلب هستند

اصلاح طلبان تاجایی که می‌خواستند برای رسیدن به اهداف‌شان چالش به وجود بیاورند، حرف از نشاط سیاسی و توسعه سیاسی می‌زدند و دانشجویان را در نوک پیکان حوادث در مقابل با حاکمیت سازماندهی می‌کردند اما در جایی که منافع حزبی‌شان وسط می‌آمد می‌بینیم غیر از این عمل می‌کرد.

مهمترین اتفاقات امنیتی و چالش‌های بزرگ در همین دوران اصلاحات رقم خورده است ما شاهد قتل‌های زنجیره‌ای، 18 تیر و دیگر وقایع در این دوران هستیم.

*روبنای اصلاحات شعار توسعه سیاسی است اما زیربنای آن کنترل امنیتی است

این موضوع که روبنای جریان اصلاحات شعار توسعه سیاسی است اما زیربنای آن کنترل امنیتی در راستای رسیدن به اهداف خیلی واضح است همچنین شاهدیم اصلی‌ترین تئوریسین‌های این جریان نیروهای امنیتی هستند.

توسعه سیاسی که اصلاح طلبان دنبال می‌کردند برای گذار از حاکمیت دوگانه بود و برای عبور از این وضعیت ناچار به طرح چنین شعارهایی بودند تا بتواند جریان دانشجویی را به خدمت بگیرند.

فارس: به عقیده شما اگر احزاب فعال‌تر باشند جنبش دانشجویی کارایی خود را از دست خواهد داد؟ یا بهتر بگویم تفاوت بین احزاب و جریان دانشجویی چیست؟

حیدری: در نگاه اصلاح طلبان تفاوتی بین احزاب و جنبش دانشجویی وجود ندارد و در این موضوع اصولگرایان دیدگاه بسیار متفاوتی دارند.

*حجاریان معتقد بود جنبش دانشجویی یعنی حرف مفت

اصلاح طلبان تبلور توسعه سیاسی را در احزاب منفعت‌طلبانه بیرون از دانشگاه می‌دانستند و از گفتن آن ابایی نداشتند و امثال حجاریان معتقد بود جریان دانشجویی یعنی حرف مفت. این در حالی است که امام و مقام معظم رهبری جنبش دانشجویی فراتر از احزاب می‌دانستند و به جنبش دانشجویی نگاه سطح بالا و راهبردی داشتند. در حالی که اصلاح طلبان نگاه سطح پایین، ابزاری و تاکتیکی، موقتی و زودگذر را نسبت به جنبش دانشجویی داشتند.

فارس: شما فکر نمی‌کنید اگر احزاب فعال‌تر شوند آنگاه مطالبه‌گری جنبش دانشجویی کمرنگ شود؟

حیدری: خیر این دو موضوع کاملا از هم جدا هستند احزاب بیرون از دانشگاه فعالیت خود را در دوران اصلاحات انجام می‌دادند اما اصلاح طلبان به دنبال آن بودند که جنبش دانشجویی را به خدمت بگیرند.

*نگاه اصلاح طلبان به جنبش دانشجویی احزاب کوچک داخل دانشگاه بود

وقتی نوع مطالبات دولت آن زمان نسبت به جنبش دانشجویی مشاهده می‌کنیم همه سطوح آن به احزاب کوچک داخل دانشگاه محدود می‌شد آنها در نگاه بلندمدت‌شان جنبش دانشجویی را شاخه دانشجویی احزابی می‌دانستند که باید در دانشگاه‌ها فعالیت کنند.

تفاوت اصلی قبل از دوران سازندگی و اصلاحات و بعد از آن در جنبش دانشجویی وجود دارد این است که جنبش دانشجویی همیشه آغاز گر جریان بوده که بیرون از دانشگاه نیز با آن همراه می‌شدیم اما در دوران اصلاحات عکس این قضیه را مشاهده می‌کنیم.

فارس: آسیب‌های کنونی جنبش دانشجویی را چه می‌دانید؟

حیدری: حرکت دانشجویی ما در مواجهه با اولویت‌هایی که دارد مقداری منفعلانه عمل می‌کند. البته این را باید بگویم که بین فعالیت دانشجویی و جنبش دانشجویی تفاوت وجود دارد.

امروز در سطح دانشگاه‌های ما در مورد اولویت‌های نظام فعالیت‌های دانشجویی اتفاق می‌افتد اما این فعالیت‌ها نتوانسته به یک جریان تبدیل شود. این واقعیت وجود دارد که جریان دانشجویی به عنوان یک جریان نخبه و پیشرو نتوانسته نقش خود را در پیشبرد اولویت‌های نظام ایفا کند.

اگر جنبش دانشجویی نتواند در دهه چهارم بعد از انقلاب نقش خودش را در مواجهه با اولویت‌های انقلاب اسلامی ایفا کند شاید در دهه پنجم انقلاب از طرف مردم به عنوان یک جریان پیشرو شناخته نشود. بنده بلوغ جنبش دانشجویی را پرداختن به اولویت‌های مهم نظام اسلامی می‌دانم.

دانشجو باید استحکام ساخت درونی نظام را از دولت مطالبه کند چرا که با محقق شدن این اولویت کشور برای سال‌های متمادی بیمه خواهد شد. البته ما اخیرا بحث‌هایی در مورد بستن با کدخدا می‌شنویم آیا آنچه که اقتصاد ما را شکوفا می‌کند کنار آمدن و کوتاه آمدن با کشورهای غربی است. در صورتی که واقعیت چنین نیست بنده معتقدم مشکل باورکردن را داریم. تفاوت ما در طیف نگاه ارزشی دانشگاه‌ها با دولتمردان در باورهایمان است.

متاسفانه باور حاکم بر دولت اینگونه است که اگر مناسبات خود را با طرف غربی و استکبار جهانی دوستانه کند مشکلات داخلی ما حل خواهد شد اما همه می‌دانیم آنچه تولید قدرت می‌کند استحکام و ساخت درونی نظام است. زد و بندهای دیپلماتیک می‌تواند گشایشی در سطح طلا و ارز بوجود بیاورد اما در سبد غذایی مردم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.

در جنگ صفین بعضی از افراد لشکر علی (ع) به ایشان گفتند که چرا شما در حالی که می‌دانید حکمیت نتیجه‌ای نخواهد داشت به آن تن می‌دهید. امیر المومنین در جواب می‌فرمایند من این مطلب را می‌دانم منتها می‌خواهم بدنه عمومی مردم این را بفهمند.

وضعیت امروز ما نیز شبیه به همان دوران است. مردم ما که فهیم و انقلابی هستند خوب است در دهه چهارم انقلاب واکسینه مجددی شوند و به شکل عینی به آنها ثابت شود که بستن با غرب هیچ اثری در اقتصاد داخلی ما نخواهد داشت.

فارس: شما صحبت از باور دولت کردید جنبش دانشجویی چگونه می‌تواند اصول نظام را به صورت باور به دولت عرضه کند؟

حیدری: جنبش دانشجویی یک جریان آرمانگرایی است و اهداف و آرمان‌های خود را در مقابل خود می‌گذارد و برای رسیدن به آن تلاش می‌کنند. مسلما دولت‌های حاکم واقعیت‌گرایی‌شان بیشتر از آرمانگرایی‌شان است. بر این اساس ما نمی‌توانیم از جنبش دانشجویی توقع مصلحت‌اندیشی داشته باشد و مقام معظم رهبری این تقابل آرمانگرایی مصلحت اندیشی را به نفع کشور می‌دانند.

مردم به جنبش دانشجویی اعتماد دارند البته اشتباهات نیز از این جریانات می‌بینند ولی این را باید بدانیم که جنبش دانشجویی باید مطابق آرمانگرایی خود معضلات را ببینند و برای مردم آن را تبیین کنند.

فارس: نقش جنبش دانشجویی را در قضایای 88 چگونه می‌بینید؟

حیدری: ما باید بدانیم اتفاقات سال 88 محصول کار دانشجویی نبود. اتفاقاتی بیرون از دانشگاه افتاد بوده و بعضی از تظاهرات آن در دانشگاه‌ها برگزار می‌شد.

ما در سال 88 شاهد به وجود آمدن یک جریانی هستیم که نسل جدیدی از دانشجویان را به وجود آورده است که نگاه آنان از جهت تبیین و روشنگری نسبت به گذشته کاملا متفاوت است. بنده معتقدم گرچه اتفاقات 88 لطمات زیادی به حیثیت نظام اسلامی زد اما برکات زیادی داشت. یکی از برکات آن بازخوانی جریان ارزشی دانشجویی بود. دانشجویان بعد از سال 88 نقش موثری در تبین موضوعات داشتند.

نسل جدید بچه‌های رسانه‌ای کشور منبعث از جریان دانشجویی ارزشی ما هستند که حضور آنان در رسانه بعد از 88 قابل قیاس با گذشته نیست. اتفاقات سال 88 ثابت کرد که بچه‌های دانشجو صرفا در حوزه نخبگی عرض اندام نمی‌کنند بلکه برای انقلاب هر کاری در هر سطحی را انجام می‌دهند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۹/۱۸
جمعی از نویسندگان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی